هنر گچبری قبل از اسلام
یکی از هنرهای زیبای ایرانی که سالیان متمادی به عنوان هنر تزئینی در ابنیه مورد استفاده قرار گرفته هنر گچبری است.
به درستی نمی توان تعیین کرد که استفاده از گچ برای تزئین دیوارهای گلی و خشتی ، کی و توسط چه کسانی ابداع شد، اما نخستین بار استفاده از گچ به وفور را در آثار به جای مانده از تمدن اشکانی می توان مشاهده کرد، به طوری که اشکانیان را رواج دهندگان هنر گچکاری می دانند.
با توجه به بررسی های تاریخی که تا کنون در تمدن های ماقبل اسلام انجام شده، عیلامیان را نخستین تمدنی می دانند که از گچ به عنوان مصالحی لاینفک در معماری بنا استفاده کردند اما این استفاده، تنها به سفیدکاری دیوارها محدود می شد.
به عبارتی دیگر، سفیدکاری با گچ که در دوره ی اشکانیان تکامل یافت ، نخست پوشش دیوارهای خشتی بود، به منظور آن که این دیوارها را از آسیب رطوبت محفوظ بدارد. اما در همان حال خاصیت تزئینی هم داشت، زیرا از زشتی دیوارهای گلی می کاست و خاصه در زینت دیوارهای آجری و سنگیِ معمولِ دوره ساسانی ، بسیار موثر و مفید بود.
علاوه بر عنصر تزئینی و ضد رطوبتی گچ مواردی دیگری نیز در رواج این ماده به عنوان مصالح معماری موثر بود:
گچ کاری ارزان و کار با آن بسیار آسان بود و نتیجه قطعی آن زود به دست می آمد. همچنین با گچ ممکن بود طرح های ظریف و سایه روشن های دقیق به وجود آورد و این شیوه های تزئینی بسیار مورد علاقه ایرانیان بود.
ذوق ایرانی، در پرورده کردن این مواد به عنوان عنصری که می توانست دستمایه یک هنر گردد بسیار موثر افتاد. ایرانیان سبک و فنون گچبری را به چنان ظرافت و تنوعی رساندند که هیچ ملت دیگری در استعمال این ماده با ایشان برابری نمی کند. تنها ایرانیان بودند که گچبری را به پایه ی یکی از هنرهای زیبا رساندند و گچبری مشبک را به شکل ساده آن افزودند.
هنرمندان ایرانی، نقوشی را خاص این هنر طراحی کردند که در عین سادگی، بسیار پیچیده بودند و در طراحیشان انواع اصول هندسی و ریاضی رعایت می شد به طوری که قالب نقوش به کار رفته در گچبری، نقوش گیاهی است که گاهی تا مرز انتزاع پیش می رود.
این طرح های گوناگون و پیچیده ای که اغلب به رنگ های متنوع درخشانی آراسته می شدند، در آن زمان ها در چشم بیننده منظره ی باشکوهی بود. البته ویرانه های پراکنده ای که امروزه از کاخ های گچبری شده ی دوره ی ساسانی و اوایل دوره ی اسلامی برجا مانده است، آن جلال و شکوه اصلی را نشان نمی دهد. اما مسلما دیدن آن هم نقوش تزئینی و ظریف که با رنگ و سایه روشن برجستگیِ دوچندان می یافت مسلما در آن دوره ، هوش از سر هر بیننده ای می برد.
تجربه هایی که از تزئین ظرف های سفالی حاصل شده بود به استادان گچبری بسیار کمک کرد. این ظرف ها فایده ی عملی داشت و برای سرد کردن آب در تابستان به کار می رفت، ولی ضمنا وسیله ای تجملی در تابستان های گرم به شمار می آمد و خانواده های ثروتمند روی آن ها را به انواع طرح ها از کنده کاری و نقش برجسته می آراستند. طراحان از تجربه ای که در تکمیل این هنر ، یعنی تزئین با ماده ی ساده واحد ، آموخته بودند برای پیشرفت گچبری در معماری استفاده کردند.
ایرانیان سبک و فنون گچبری را به چنان ظرافت و تنوعی رساندند که هیچ ملت دیگری در استعمال این ماده با ایشان برابری نمی کند. تنها ایرانیان بودند که گچبری را به پایه ی یکی از هنرهای زیبا رساندند و گچبری مشبک را به شکل ساده آن افزودند.
به زبان دیگر، هنر سفالگری در روند شکل گیری و پیشرفت هنر گچبری به منزله یک هنر تزئینی بسیار کمک کرد و تجربه های حاصل از آن در هنر گچبری نیز به کار آمد.
بهترین نمونه ی هنر گچبری طرح هایی است که کاملا جنبه ی تزئینی دارد. هرچند این هنر همواره به عنوان عنصری در تزئینات بنا مورد استفاده قرار گرفت اما نوع نقوش آن در برخی موارد چشمگیر نیست، خصوصا در نقوش انسانی این مورد بیشتر است اما نقوش گل و گیاه و حیوانی ، از نظر ویژگی های طراحی دارای خصوصیات برجسته بصری و کیفیت بالاتری هستند؛ زیرا مثلا اشکال انسانی اغلب نامتناسب و بچه گانه و از روی بی مهارتی طرح شده است و شکل گراز و غزال و طاووس و جانوران دیگر جاندار و کامل است.
تنها گاهی در دوره ساسانی به شکل های انسان گچبری شده بر می خوریم که از سابقه ی سنگ تراشی در آن ها استفاده شده و مرغوبیت خاص یافته اند. از آن جمله نیم تنه ای از اردشیر دوم (310تا379م) در قصر ساسانیان در کیش به دست آمده که بسیار جالب است.
در دوره اشکانی مجسمه ی سر انسان در تزئینات معماری به کار برده شد و خصوصا در قصرهای سنگی واقع در "هترا" که این نقش را در طاق ها به کار می بردند و طرز به کار بردن آن ها در ادوار بعد، در سبک معماری رومیایی و گوتی فرانسه، مورد تقلید قرار گرفت. البته این اشکال در ابتدا فقط تمثیلی بود و شباهت چهره در آن ها مهم شمرده نمی شد. شاه در این نوع آثار تنها مظهر قدرت و شخصیت و مجری وظایف مقدس است و شخص معینی نیست.
در دوره ساسانی ، تاثیر هنر یونانی و شاید شیوه ی هخامنشی ، از میان رفته بود و نوعی پیکره نمایی در هنر ، جا بازکرده بود که متاثر از همجواری تمدن ساسانی با تمدن رومی است. استفاده وافر از نقوش انسانی و خدایان و الاهگانی که به هیات انسان در نقش برجسته ها و هنر ساسانی به چشم می خورند ، گواه این مدعاست که تفکر حاکم بر اندیشه رومی، کم کم به مبانی اندیشه ای در تمدن ساسانی راه یافته و آن را تحت تاثیر قرار داده یود.
میراث گچبری در دوره ساسانی به دوره اسلامی نیز رسید ، منتهی این بار در تزئینات محراب مساجد بکار گرفته شد.
سمیه رمضان ماهی
:: موضوعات مرتبط:
اخبار ,
ایران شناسی ,
تاریخی ,
خلاقیت ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1830
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1